جدول جو
جدول جو

معنی تلخیص کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تلخیص کردن
ژاویدن خلاصه کردن مختصر کردن کلام
تصویری از تلخیص کردن
تصویر تلخیص کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترخیص کردن
تصویر ترخیص کردن
پروادادن هشتن، ارزان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریص کردن
تصویر تحریص کردن
ترغیب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
خالی کردن وا گذاشتن: (خانه را تخلیه کرد)، خالی و ترک کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیط کردن
تصویر تخلیط کردن
فتنه کردن، دو بمهزنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخیر کردن
تصویر تسخیر کردن
رام کردن مطیع کردن، مقهور کردن، بدست آوردن تصرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در دهان نهادن مطلبی را زبانی گفتن، شخصی را وادار بگفتن زبانی گفتن، اصول ومبانی مذهبی را بمیت هنگام دفن القا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مایه خرمای نر را بدرخت خرمای ماده داخل کردن تا بارور گردد گشن دادن، مایه زدن واکسن زدن (برای جلوگیری از آبله و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیق کردن
تصویر تلفیق کردن
بهم پیوستن، بهم بستن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطیف کردن
تصویر تلطیف کردن
لطیف کردن زیبا ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلمیح کردن
تصویر تلمیح کردن
اشاره کردن بسوی چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاخیر کردن
تصویر تاخیر کردن
دیر کردن پرویشیدن درنگ کردن، به پس انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
Discharge, Evacuate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
разряжать , эвакуировать
دیکشنری فارسی به روسی
вивантажувати , евакуювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ปลดปล่อย , อพยพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
يفرغ , يخلّي
دیکشنری فارسی به عربی
खाली करना , खाली करना
دیکشنری فارسی به هندی
배출하다 , 대피시키다
دیکشنری فارسی به کره ای
খালি করা , সরিয়ে নেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تخلص کردن
تصویر تخلص کردن
ذکر نمودن شاعر نام خود را در شعر
فرهنگ لغت هوشیار