- تلخیص کردن
- ژاویدن خلاصه کردن مختصر کردن کلام
معنی تلخیص کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پروادادن هشتن، ارزان کردن
ترغیب کردن
خالی کردن وا گذاشتن: (خانه را تخلیه کرد)، خالی و ترک کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را
فتنه کردن، دو بمهزنی
رام کردن مطیع کردن، مقهور کردن، بدست آوردن تصرف کردن
در دهان نهادن مطلبی را زبانی گفتن، شخصی را وادار بگفتن زبانی گفتن، اصول ومبانی مذهبی را بمیت هنگام دفن القا کردن
مایه خرمای نر را بدرخت خرمای ماده داخل کردن تا بارور گردد گشن دادن، مایه زدن واکسن زدن (برای جلوگیری از آبله و مانند آن)
بهم پیوستن، بهم بستن سخن
لطیف کردن زیبا ساختن
اشاره کردن بسوی چیزی
دیر کردن پرویشیدن درنگ کردن، به پس انداختن
Discharge, Evacuate
разряжать , эвакуировать
entladen, evakuieren
вивантажувати , евакуювати
rozładować, ewakuować
排放 , 撤离
descarregar, evacuar
scaricare, evacuare
descargar, evacuar
décharger, évacuer
lossen, evacueren
ปลดปล่อย , อพยพ
membuang, mengevakuasi
يفرغ , يخلّي
खाली करना , खाली करना
לפרוק , לפנות
排出する , 避難する
배출하다 , 대피시키다
boşaltmak, tahliye etmek
kutolewa, kuhamisha
খালি করা , সরিয়ে নেওয়া
تخلیہ کرنا
ذکر نمودن شاعر نام خود را در شعر